امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Food Poisoning

ˈfuːdˈpɔɪzn̩ɪŋ fuːdˈpɔɪzn̩ɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
پزشکی مسمویت غذایی
- Eating leftovers can sometimes lead to food poisoning.
- خوردن غذاهای باقی‌مانده گاهی اوقات می‌تواند منجر به مسمومیت غذایی شود.
- Food poisoning outbreaks can occur in restaurants.
- بروز مسمومیت غذایی می‌تواند در رستوران‌ها رخ دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد food poisoning

  1. noun poisoning caused by eating food
    Synonyms: botulism, ptomaine poisoning, salmonella

ارجاع به لغت food poisoning

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «food poisoning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/food-poisoning

لغات نزدیک food poisoning

پیشنهاد بهبود معانی