امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Foreword

    ˈfɔːrwɜːrd ˈfɔːwɜːd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun countable
    دیباچه، سرآغاز، پیش‌گفتار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    noun countable
    پیش‌گفتار
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد foreword

    1. noun introduction to a document
      Synonyms: exordium, overture, preamble, preface, preliminary, prelude, prelusion, proem, prolegomenon, prologue
      Antonyms: addendum, epilogue, postscript

    ارجاع به لغت foreword

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «foreword» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/foreword

    لغات نزدیک foreword

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند