امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fornicate

ˈfɔːrnəkeɪt ˈfɔːnɪkeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    fornicated
  • شکل سوم:

    fornicated
  • سوم‌شخص مفرد:

    fornicates
  • وجه وصفی حال:

    fornicating

معنی‌ها

verb - intransitive
زنا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
adjective
(معماری) قوس‌دار، دارای طاق ضربی، به‌شکل طاق، قوسی‌شکل، طاقی شکل، به‌ جلو خم‌شده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fornicate

  1. verb have sexual intercourse
    Synonyms: be promiscuous, commit adultery, philander, sleep around

ارجاع به لغت fornicate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fornicate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fornicate

لغات نزدیک fornicate

پیشنهاد بهبود معانی