امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Forsake

fɔːrˈseɪk fəˈseɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    forsook
  • شکل سوم:

    forsaken
  • سوم‌شخص مفرد:

    forsakes
  • وجه وصفی حال:

    forsaking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
ول کردن، ترک، رها کردن، انکار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- A man who would forsake his wife and children should not be trusted.
- به مردی که زن و بچه‌ی خود را ول کند نباید اعتماد کرد.
- He promised to forsake his evil ways.
- او قول داد که از روش‌های شیطانی خود دست بردارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forsake

  1. verb abandon, turn one’s back on
    Synonyms: abdicate, cast off, change one’s tune, desert, disclaim, disown, drift away, forgo, forswear, give up, have done with, jettison, jilt, kiss goodbye, leave, leave flat, leave high and dry, quit, relinquish, renounce, repudiate, resign, run out on, set aside, show the door, spurn, surrender, take the oath, throw over, walk out on, wash one’s hands of, yield
    Antonyms: go back, rediscover, return, revert

ارجاع به لغت forsake

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forsake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/forsake

لغات نزدیک forsake

پیشنهاد بهبود معانی