امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fragmentarily

ˌfræɡmənˈterli ˌfræɡmənˈterli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb formal
به‌طور ناقص، به‌طور ازهم‌گسسته، به‌طور پراکنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The report was fragmentarily organized, making it difficult to follow.
- این گزارش به‌طور ناقص تنظیم شده بود و پیگیری آن را دشوار می‌کرد.
- The story unfolded fragmentarily.
- داستان به‌طور پراکنده پیش رفت.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fragmentarily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fragmentarily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fragmentarily

لغات نزدیک fragmentarily

پیشنهاد بهبود معانی