امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fruitless

ˈfruːtləs ˈfruːtləs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌میوه، بی‌ثمر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a fruitless tree
- درخت بی‌بار
- fruitless efforts
- کوشش‌های بیهوده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fruitless

  1. adjective bringing no advantage, product
    Synonyms: abortive, barren, empty, futile, gainless, idle, ineffective, ineffectual, infertile, in vain, pointless, profitless, spinning one’s wheels, sterile, to no avail, to no effect, unavailable, unavailing, unfruitful, unproductive, unprofitable, unprolific, unsuccessful, useless, vain, wild goose chase
    Antonyms: copious, fruitful, plentiful, potent, productive, profitable, successful, useful

ارجاع به لغت fruitless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fruitless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fruitless

لغات نزدیک fruitless

پیشنهاد بهبود معانی