امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Furtherance

    ˈfɜrːðərns ˈfɜːðrəns
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    پیشرفت، تهیه وسایل، پیش بردن، کمک، تقویت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - in furtherance of our national aspirations
    - در پیش‌برد آرمان‌های ملی ما
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد furtherance

    1. noun advancement
      Synonyms: advocacy, backing, boosting, carrying-out, championship, progress, progression, promotion, prosecution, pursuit
      Antonyms: blockage, curtailment, delay, hindrance, impediment, stoppage

    ارجاع به لغت furtherance

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «furtherance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/furtherance

    لغات نزدیک furtherance

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی