امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gallivant

ˈɡæləvænt ˈɡæləvænt
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از galavant به‌ جای gallivant استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله

verb - intransitive
سفر ولگردی و عیاشی کردن، سفر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
verb - intransitive
لاس زدن، عشقبازی کردن،، عشرت طلبی کردن
- He left his wife and went gallivanting with other women.
- او همسر خود را ترک کرد و با زن‌های دیگر به عیش و عشرت پرداخت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gallivant

  1. verb run around, gad about
    Synonyms: cruise, jaunt, meander, mooch, ramble, range, roam, rove, stray, traipse, wander
    Antonyms: behave

ارجاع به لغت gallivant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gallivant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gallivant

لغات نزدیک gallivant

پیشنهاد بهبود معانی