Generality
ˌdʒenəˈræləti
ˌdʒenəˈræləti
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله
noun
عمومیت، اظهار عمومی، نکته کلی، اصل کلی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- اکثر مالیات‌دهندگان
مترادف و متضاد generality
-
noun vague notionSynonyms: abstraction, abstract principle, generalization, half-truth, law, loose statement, observation, principle, sweeping statement, universalityAntonyms: detail, specific, specificity
لغات هم‌خانواده generality
-
noungeneralization, general, generalist, generality
-
adjectivegeneral, generalist, generalized
-
verb - transitivegeneralize
-
adverbgenerally
ارجاع به لغت generality
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «generality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/generality
لغات نزدیک generality
- - generalissimo
- - generalist
- - generality
- - generalization
- - generalize