امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Generalized

ˈdʒenrəlaɪzd ˈdʒenrəlaɪzd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    generalizes
  • وجه وصفی حال:

    generalizing

معنی

adjective
تعمیم‌یافته، کلی، کلیت‌یافته، عمومی، فراگیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد generalized

  1. verb Speak or write in generalities
    Synonyms: philosophized, postulated, speculated, theorized
    Antonyms: specified, particularized, applied
  2. verb Draw from specific cases for more general cases
    Synonyms: theorized, inferred, universalized, extended, popularized, stereotyped, spread, induced, concluded, derived, hypothesized
    Antonyms: excepted, deduced, particularized, separated
  3. adjective Not biologically differentiated or adapted to a specific function or environment
    Synonyms: generalised

لغات هم‌خانواده generalized

ارجاع به لغت generalized

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «generalized» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/generalized

لغات نزدیک generalized

پیشنهاد بهبود معانی