امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Generator

    ˈdʒenreɪt̬ər ˈdʒenəreɪtə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      generators

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    noun countable
    مولد، زاینده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    noun countable
    زاینده، زایاد، دینام، ژنراتور، مولد برق
    - gas generator
    - دستگاه مولد گاز
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد generator

    1. noun Someone who originates or causes or initiates something
      Synonyms: dynamo, source of power, alternator, source, dynamo-electric-machine, author

    لغات هم‌خانواده generator

    ارجاع به لغت generator

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «generator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/generator

    لغات نزدیک generator

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند