امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gentleness

ˈdʒent̬lnəs ˈdʒentlnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
لطافت، مهربانی، ملایمت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He was a man of gentleness.
- مرد مهربانی بود.
- Her motherly face seemed to radiate gentleness and warmth.
- از چهره‌ی مادرانه‌اش لطافت و صمیمیت می‌تابید.
noun uncountable
آرامش، سکون
- gentleness of the breeze
- آرامش نسیم
- the gentleness of the sea and the scent of flowers
- سکون دریا و رایجه‌ی گل‌ها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gentleness

  1. noun intentional mildness
    Synonyms: tenderness, carefulness, caution, kindness
  2. noun physical sensitivity
    Synonyms: tenderness, mildness, softness, pliability, delicacy, smoothness, fragility, pliancy, sweetness
    Antonyms: roughness, hardness, imperviousness
  3. noun docility
    Synonyms: meekness, obedience, tameness

لغات هم‌خانواده gentleness

ارجاع به لغت gentleness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gentleness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gentleness

لغات نزدیک gentleness

پیشنهاد بهبود معانی