امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Globalization

    ˌɡloʊbləˈzeɪʃn ˌɡləʊblaɪˈzeɪʃn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      globalizations

    توضیحات

    شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: globalisation

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable C1
    جهانی‌شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - the globalization of politics
    - جهانی‌شدن سیاست
    - Globalisation is the process of interaction and integration among people, companies, and governments worldwide.
    - «جهانی‌شدن» فرایند تعامل و یکپارچگی میان مردم، شرکت‌ها و دولت‌ها در سراسر جهان است.
    - Many people view globalization as a threat to local industries and economies.
    - بسیاری از مردم جهانی‌شدن را تهدیدی برای صنایع و اقتصاد محلی می‌دانند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد globalization

    1. noun Growth to a global or worldwide scale
      Synonyms: globalisation

    لغات هم‌خانواده globalization

    ارجاع به لغت globalization

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «globalization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/globalization

    لغات نزدیک globalization

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند