امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Globalize

ˈɡloʊblaɪz ˈɡləʊbəlaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    globalized
  • شکل سوم:

    globalized
  • سوم‌شخص مفرد:

    globalizes
  • وجه وصفی حال:

    globalizing

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
جهانی کردن، در سرتاسر جهان تعمیم دادن، همه جانبه کردن، کلی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The fight against poverty must be globalized.
- پیکار با فقر باید جهانی باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد globalize

  1. verb Make world-wide in scope or application
    Synonyms: globalise

لغات هم‌خانواده globalize

ارجاع به لغت globalize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «globalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/globalize

لغات نزدیک globalize

پیشنهاد بهبود معانی