امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Governable

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
قابل کنترل، قابل اداره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a governable entity
- نهاد قابل اداره
- When will Libya become governable again, and who will govern it?
- چه وقت لیبی دوباره قابل اداره خواهد شد و چه کسی آن را اداره خواهد کرد؟
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد governable

  1. adjective manageable
    Synonyms: submissive, controllable, docile, workable

ارجاع به لغت governable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «governable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/governable

لغات نزدیک governable

پیشنهاد بهبود معانی