امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Graduate

    ˈɡrædʒuət ˈɡrædʒuət ˈɡrædʒuət ˈɡrædʒuət
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      graduated

    • شکل سوم:

      graduated

    • سوم‌شخص مفرد:

      graduates

    • وجه وصفی حال:

      graduating

    • شکل جمع:

      graduates

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun verb - transitive verb - intransitive adverb countable B2
    درجه گرفتن (از دانشکده یا دانشگاه)، فارغ‌التحصیل شدن، صاحب درجه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - He is a graduate of Harvard.
    - او فارغ‌التحصیل دانشگاه هاروارد است.
    - John graduated from medical school.
    - جان از دانشکده‌ی طب فارغ‌التحصیل شد.
    - This college has graduated many fine engineers.
    - این دانشگاه تعداد زیادی مهندس خوب تحویل جامعه داده است.
    - a high school graduate
    - فارغ‌التحصیل دبیرستان
    - Graduate school.
    - مدرسه‌ای که درجات بالاتر از لیسانس می‌دهد.
    - graduate student
    - دانشجوی دوره‌ی فوق‌لیسانس یا دکترا
    - graduated income tax
    - مالیات بردرآمد تصاعدی
    - a graduate physician
    - پزشک دارای دیپلم پزشکی
    - a graduate pilot
    - خلبان دارای گواهینامه
    نمونه‌جمله‌های بیشتر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد graduate

    1. noun person who completes education, pursuit
      Synonyms:
      grad alumnus alumni bachelor master doctor collegian diplomate holder recipient baccalaureate product former student Ph.D. licentiate
      Antonyms:
      undergraduate
    1. verb complete education, pursuit
      Synonyms:
      finish earn get a degree certify be commissioned take a degree confer degree grant diploma win get out give sheepskin
    1. verb classify, grade
      Synonyms:
      sort arrange group order class rank calibrate regulate range grade measure measure out proportion mark off

    ارجاع به لغت graduate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «graduate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/graduate

    لغات نزدیک graduate

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی