امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Grassland

ˈɡræslænd ˈɡrɑːslænd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
چمنزار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grassland

  1. noun meadow
    Synonyms: campo, field, llano, pampas, pasture, plain, prairie, range, savanna, steppe, sward, swarth, veldt

ارجاع به لغت grassland

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grassland» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grassland

لغات نزدیک grassland

پیشنهاد بهبود معانی