امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gravidity

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
آبستنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gravidity

  1. noun Technical terms for pregnancy
    Synonyms: gravidness, gravidation
  2. noun The condition of carrying a developing fetus within the uterus
    Synonyms: gestation, gravidness, parturiency, pregnancy

ارجاع به لغت gravidity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gravidity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gravidity

لغات نزدیک gravidity

پیشنهاد بهبود معانی