معنی great-niece به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌɡreɪtˈniːs ˌɡreɪtˈniːs

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: greatniece

همچنین می‌توان از grandniece به‌ جای great-niece استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

نوه‌ی برادر، نوه‌ی خواهر (مؤنث)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- I can't wait to see my great-niece again.

- نمی‌توانم صبر کنم تا دوباره نوه‌ی برادرم را ببینم.

- It was a proud moment when my greatniece graduated from college.

- وقتی که نوه‌ی خواهرم از کالج فارغ‌التحصیل شد، لحظه‌ای غرورآفرین بود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت great-niece

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «great-niece» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/great-niece

لغات نزدیک great-niece

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند