امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Guardrail

    ˈɡɑːrˌdrel ˈɡɑːdreɪl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      guardrails

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: guard rail

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    نرده‌ی حفاظ، گاردریل

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The guardrail prevented the car from veering off the road.
    - گاردریل مانع انحراف خودرو از جاده شد.
    - The guard rail was damaged in the accident and needed to be repaired.
    - گاردریل در این حادثه آسیب دیده بود و نیاز به تعمیر داشت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد guardrail

    1. noun A railing placed alongside a stairway or road for safety
      Synonyms: safety-rail

    ارجاع به لغت guardrail

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «guardrail» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/guardrail

    لغات نزدیک guardrail

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی