امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hackney

ˈhækni ˈhækni
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive
اسب‌سواری، درشکه کرایه، اسب کرایه، مزدور، فعله، فاحشه، خوار کردن، زیاد استفاده‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hackney

  1. noun A carriage for hire
    Synonyms: hackney-carriage, hackney coach

ارجاع به لغت hackney

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hackney» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hackney

لغات نزدیک hackney

پیشنهاد بهبود معانی