امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Half-volley

hæfˈvɒli hæfˈvɒli hɑːfˈvɒli hɑːfˈvɒli
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): half volley

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ورزش هاف‌ والی (ضربه‌ای که بلافاصله بعد از برخورد توپ با زمین زده می‌‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The player's half-volley was executed with incredible precision.
- هاف‌ والی این بازیکن با دقتی باورنکردنی زده شد.
- The coach emphasized the importance of timing and footwork when attempting a half-volley.
- مربی بر اهمیت زمان‌بندی و حرکت پا در هنگام ضربه‌ی هاف والی تأکید کرد.
verb - transitive
ورزش هاف والی زدن (از نزدیک سطح زمین به توپ ضربه زدن)
- The tennis player expertly half-volleyed the ball to win the point.
- این تنیسور به‌طرز ماهرانه‌ای توپ را هاف والی زد تا امتیاز را کسب کند.
- He half-volleyed, scoring a spectacular goal.
- او هاف والی زد و یک گل تماشایی را به ثمر رساند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت half-volley

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «half-volley» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/half-volley

لغات نزدیک half-volley

پیشنهاد بهبود معانی