امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Half-witted

ˈhæfwɪtɪd ˈhæfwɪtɪd ˈhɑːfwɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
خل‌، کم‌خرد، مخبط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد half-witted

  1. adjective Having only a limited ability to learn and understand
    Synonyms: backward, dull, slow-witted, feebleminded, simple, asinine, simple-minded, defective, slow, dull-witted, soft, foolish, feeble-minded, imbecile, retarded, senseless, weak-minded, silly, stupid, witless
  2. adjective Untrained
    Synonyms: moronic, imbecilic, mentally deficient

ارجاع به لغت half-witted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «half-witted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/half-witted

لغات نزدیک half-witted

پیشنهاد بهبود معانی