امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Hallowed

    ˈhæloʊd ˈhæləʊd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    مقدس، سپنتا، اشو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The church stands on hallowed ground.
    - کلیسا در زمین مقدس قرار دارد.
    adjective
    پرارج، تعالی، ستوده
    - the hallowed memory of our martyrs
    - خاطره‌ی پرارج شهدای ما
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد hallowed

    1. adjective holy, revered
      Synonyms: anointed, beatified, blessed, consecrated, dedicated, divine, enshrined, holy, honored, inviolable, sacred, sacrosanct, sanctified, unprofane
      Antonyms: desecrated, irreligious, profane, unhallowed, unholy, unsanctified

    ارجاع به لغت hallowed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hallowed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hallowed

    لغات نزدیک hallowed

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند