معنی hand-to-hand به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌhændtəˈhænd ˌhændtəˈhænd ˈhændtəˈhænd

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت قید (adverb): hand to hand

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb idiom

تن‌به‌تن، دست به گریبان، دست به یقه، از نزدیک (معمولاً در مورد نبرد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- a hand-to-hand combat among the trench's defenders and the attackers

- نبرد تن‌به‌تن بین مدافعان سنگر و مهاجمان

- The detectives searched the crime scene hand to hand.

- کارآگاهان صحنه‌ی جنایت را از نزدیک گشتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hand-to-hand

adjective Not distant in space

Synonyms: at close quarters, face-to-face, facing, close

ارجاع به لغت hand-to-hand

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «hand-to-hand» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hand-to-hand

لغات نزدیک hand-to-hand

- hand-picked
- hand-running
- hand-to-hand
- hand-to-mouth
- hand-wash

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی