امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hangman

ˈhæŋmən ˈhæŋmən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
دژخیم، مأمور اعدام، دار زن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hangman

  1. noun garroter
    Synonyms: lyncher, public executioner, executioner

ارجاع به لغت hangman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hangman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hangman

لغات نزدیک hangman

پیشنهاد بهبود معانی