امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hard-nosed

ˈhɑːrdnoʊzd hɑːdnəʊzd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
(عامیانه) سرسخت، یکدنده، خودرأی، لجباز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
adjective
زرنگ و واقع‌بین، ارغه، پشت هم‌انداز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hard-nosed

  1. adjective stubborn
    Synonyms: astute, bullheaded, hard, hard-boiled, headstrong, intractable, levelheaded, locked in, mulish, obstinate, pertinacious, perverse, pigheaded, practical, pragmatic, rational, realistic, resolute, sensible, shrewd, sober, stand pat, tough, tough-nut, unsentimental, unyielding, willful
    Antonyms: easy, easy-going, laid-back, merciful

ارجاع به لغت hard-nosed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hard-nosed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hard-nosed

لغات نزدیک hard-nosed

پیشنهاد بهبود معانی