امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hard-shell

ˈhɑrd ʃɛl ˈhɑːd ʃɛl
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: hard-shelled

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
متعصب، بنیادگرا، سازش‌ناپذیر، سرسخت
- The hard-shell preacher's fiery sermons often left a lasting impact on those who heard them.
- موعظه‌های آتشین واعظ متعصب اغلب تأثیری ماندگار بر کسانی که آن‌ها را می‌شنیدند، بر جای می‌گذاشت.
- The hard-shelled professor was resistant to any new ideas or methods, preferring to stick to the traditional way of teaching.
- استاد بنیادگرا در برابر هرگونه ایده یا روش جدید مقاومت می‌کرد و ترجیح می‌داد به روش سنتی تدریس پایبند باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hard-shell

  1. adjective Firmly established by long standing
    Synonyms: confirmed, deep-rooted, deep-seated, entrenched, ineradicable, ingrained, inveterate, irradicable, set, settled

ارجاع به لغت hard-shell

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hard-shell» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hard-shell

لغات نزدیک hard-shell

پیشنهاد بهبود معانی