ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Hardboard

ˈhɑːrdbɔːrd ˈhɑːdbɔːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    (تخته‌ای که از هم‌فشردن و گرما دادن به تراشه‌های چوب درست شده) فیبر، چوب (یا تخته‌ی) هم‌فشرد
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hardboard

  1. noun A cheap hard material made from wood chips that are pressed together and bound with synthetic resin
    Synonyms: chipboard

ارجاع به لغت hardboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hardboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hardboard

لغات نزدیک hardboard

پیشنهاد بهبود معانی