امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Harmonica

hɑːrˈmɑːnɪkə hɑːˈmɒnɪkə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    harmonicas

توضیحات

همچنین می‌توان از melodica به‌ جای harmonica استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
موسیقی سازدهنی (آلت موسیقی)
- The harmonica has a unique sound that adds a touch of nostalgia to any song.
- سازدهنی صدای بی‌نظیری دارد که حس نوستالژی را به هر آهنگی اضافه می‌کند.
- He played a beautiful tune on his harmonica at the street corner.
- او در گوشه‌ی خیابان آهنگ زیبایی را با سازدهنی‌اش نواخت.
noun countable
موسیقی هارمونیکای شیشه‌ای (یک آلت موسیقی که برای نواختنش باید انگشتان را با آب خیس و حلقه‌های شیشه‌ای را لمس کرد.)
- The musician entertained the crowd by playing the glass harmonica.
- این نوازنده با نواختن هارمونیکای شیشه‌ای جمعیت را سرگرم کرد.
- The sound of the glass harmonica filled the room with haunting melodies.
- صدای هارمونیکای شیشه‌ای اتاق را پر از ملودی‌های دلخراش کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد harmonica

  1. noun mouth organ
    Synonyms: harmonicon, blues harp, French harp, harp, mouth harp, jaw harp

ارجاع به لغت harmonica

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «harmonica» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/harmonica

لغات نزدیک harmonica

پیشنهاد بهبود معانی