امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Headstone

ˈhedstoʊn ˈhedstəʊn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    headstones

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
سنگ قبر (سنگ یادبودی که در بالای گور به صورت ایستاده قرار می‌گیرد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- I felt a sense of sadness as I stood before my grandmother's headstone.
- وقتی جلو سنگ قبر مادربزرگم ایستادم، احساس غم و اندوه کردم.
- The headstone was engraved with the deceased's name and dates of birth and death.
- روی سنگ قبر نام، تاریخ تولد و وفات متوفی حک شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد headstone

  1. noun A stone that is used to mark a grave
    Synonyms: gravestone, keystone, tombstone, marker, stone, monument, key

ارجاع به لغت headstone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «headstone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/headstone

لغات نزدیک headstone

پیشنهاد بهبود معانی