امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Helpless

ˈhelpləs ˈhelpləs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more helpless
  • صفت عالی:

    most helpless

معنی و نمونه‌جمله

adjective
بیچاره، درمانده، فرومانده، ناگزیر، زله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a helpless widow
- بیوه زن بینوا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد helpless

  1. adjective incapable, incompetent; vulnerable
    Synonyms: abandoned, basket-case, debilitated, defenseless, dependent, destitute, disabled, exposed, feeble, forlorn, forsaken, friendless, handcuffed, impotent, inefficient, inexpert, infirm, invalid, over a barrel, paralyzed, pinned, powerless, prostrate, shiftless, tapped, tapped out, unable, unfit, unprotected, up creek without paddle, weak, with hands tied
    Antonyms: able, capable, competent, enterprising, independent, resourceful, skilled, strong

لغات هم‌خانواده helpless

ارجاع به لغت helpless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «helpless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/helpless

لغات نزدیک helpless

پیشنهاد بهبود معانی