امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ickiness

ˈɪkɪnəs ˈɪkɪnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable informal
چسبناکی، چندشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The ickiness of the spilled food made everyone lose their appetite.
- چندشی غذای ریخته‌شده باعث شد همه اشتهای خود را از دست بدهند.
- She couldn't shake off the ickiness after stepping in the puddle.
- او پس‌از پا گذاشتن در گودال نمی‌توانست (حالت) چندشی را از خود دور کند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ickiness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ickiness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ickiness

لغات نزدیک ickiness

پیشنهاد بهبود معانی