امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ill-sorted

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ناسازگار، ناجور
- the ill-sorted mix of ingredients in the recipe
- ترکیب ناسازگار مواد اولیه در دستور غذا
- the ill-sorted combination of colors
- ترکیب ناجور رنگ‌ها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ill-sorted

  1. adjective Not easy to combine harmoniously
    Synonyms: incompatible, mismated, unsuited

ارجاع به لغت ill-sorted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ill-sorted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ill-sorted

لغات نزدیک ill-sorted

پیشنهاد بهبود معانی