امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Illegal

ɪˈliːɡl ɪˈliːɡl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more illegal
  • صفت عالی:

    most illegal

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
غیرقانونی، نامشروع، حرام، غیرمجاز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- It is illegal to import opium into the country.
- وارد کردن تریاک به کشور غیرقانونی است.
- He gained money through illegal means.
- او از راه‌های نامشروع پول به دست آورد.
- She crossed the border illegally.
- او به‌طور غیرقانونی از مرز رد شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد illegal

  1. adjective against the law
    Synonyms: actionable, banned, black-market, bootleg, contraband, criminal, crooked, extralegal, felonious, forbidden, heavy, hot, illegitimate, illicit, interdicted, irregular, lawless, not approved, not legal, outlawed, outside the law, prohibited, proscribed, prosecutable, racket, shady, smuggled, sub rosa, taboo, unauthorized, unconstitutional, under the table, unlawful, unlicensed, unofficial, unwarrantable, unwarranted, verboten, violating, wildcat, wrongful
    Antonyms: allowed, authorized, ethical, good, lawful, legal, legitimate, moral, permissible, right

لغات هم‌خانواده illegal

ارجاع به لغت illegal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «illegal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/illegal

لغات نزدیک illegal

پیشنهاد بهبود معانی