امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Impounded

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    impounds
  • وجه وصفی حال:

    impounding

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(به‌دلیلِ جرم و تخلفِ انجام‌شده) توقیف‌شده، ضبط‌شده
- the impounded vehicles
- خودروهای توقیف‌شده
- the impounded personal property
- اموال شخصیِ ضبط‌شده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impounded

  1. adjective kept
    Synonyms: seized, confiscated, captured, held

ارجاع به لغت impounded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impounded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impounded

لغات نزدیک impounded

پیشنهاد بهبود معانی