معنی in-flight به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

flaɪt ˈɪnˈflaɪt

معنی و نمونه‌جمله

adjective

حین پرواز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- An in-flight movie.

- فیلمی که طی پرواز نشان داده می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد in-flight

adverb Flying through the air

Synonyms: on-the-wing

ارجاع به لغت in-flight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «in-flight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/in-flight

لغات نزدیک in-flight

- in-and-in
- in-depth
- in-flight
- in-group
- in-house

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return