امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inadvisable

ˌɪnədˈvaɪzəbl ˌɪnədˈvaɪzəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
غیرمقتضی، دور از صلاح، مضر، بی‌صرفه، دور از مصلحت، ناروا، مخالف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- It is inadvisable to go.
- رفتن صلاح نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inadvisable

  1. adjective not recommended
    Synonyms: careless, foolhardy, foolish, harebrained, ill-advised, impolitic, improper, imprudent, inappropriate, incautious, inconvenient, indiscreet, inexpedient, injudicious, pointless, rash, undesirable, unsensible, unsuitable, unwise, wrong
    Antonyms: advisable, good, ok, recommended, wise

ارجاع به لغت inadvisable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inadvisable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inadvisable

لغات نزدیک inadvisable

پیشنهاد بهبود معانی