امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Incombustible

ˌɪnkəmˈbʌstəbl̩ ˌɪnkəmˈbʌstəbl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
نسوز، نسوختنی، غیر‌قابل‌احتراق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد incombustible

  1. adjective Not capable of igniting and burning
    Synonyms: noncombustible, nonflammable, unburnable
    Antonyms: combustible

ارجاع به لغت incombustible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incombustible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incombustible

لغات نزدیک incombustible

پیشنهاد بهبود معانی