امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Indigenous

ɪnˈdɪdʒnəs ɪnˈdɪdʒnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
بومی، طبیعی، ذاتی، فطری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Lions are indigenous to Africa.
- شیر بومی افریقا است.
- Indians are indigenous inhabitants of America.
- سرخپوستان ساکنان بومی امریکا هستند.
- plants that are indigenous to the Loot Desert
- گیاهان بومی کویر لوت
- behavior that is indigenous to human beings
- رفتاری که در انسان‌ها ذاتی است
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indigenous

  1. adjective native, inborn
    Synonyms: aboriginal, autochthonous, chthonic, congenital, connate, domestic, endemic, homegrown, inbred, inherent, inherited, innate, natural, original, primitive, unacquired
    Antonyms: alien, foreign

ارجاع به لغت indigenous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indigenous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indigenous

لغات نزدیک indigenous

پیشنهاد بهبود معانی