امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Indiscriminate

ˌɪndɪˈskrɪmənət ˌɪndɪˈskrɪmənət
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more indiscriminate
  • صفت عالی:

    most indiscriminate

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ناشی از عدم تبعیض، خالی از تبعیض، یکسره، بی‌هدف، کورکورانه، سهل‌انگارانه، نسنجیده، بی‌فکر، بدون حساب‌وکتاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- They didn't just kill soldiers; they rather carried out an indiscriminate massacre of women and children, young and old.
- آنان فقط سربازان را نکشتند؛ بلکه اقدام به کشتار بدون ‌استثنای زن و بچه و پیر و جوان کردند.
- The indiscriminate viewing of T.V. programs.
- تماشای هر برنامه‌ی تلویزیونی که پیش بیاید.
- indiscriminate sexual intercourse
- جماع با هر کس که پیش آید
- an indiscriminate mixture of several languages
- آمیزه‌ی آشفته‌ای از چندین زبان خارجی
- an indiscriminate collection of colored pictures
- مجموعه‌ی قاتی‌پاتی از تصویرهای رنگی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indiscriminate

  1. adjective random, chaotic
    Synonyms: aimless, assorted, broad, careless, confused, designless, desultory, extensive, general, haphazard, heterogeneous, hit-or-miss, imperceptive, jumbled, mingled, miscellaneous, mixed, mongrel, motley, multifarious, promiscuous, purposeless, shallow, spot, superficial, sweeping, unconsidered, uncritical, undiscriminating, unmethodical, unplanned, unselective, unsystematic, varied, variegated, wholesale, wide
    Antonyms: chosen, critical, definite, discriminatory, methodical, particular, selective, specific, systematic

ارجاع به لغت indiscriminate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indiscriminate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indiscriminate

لغات نزدیک indiscriminate

پیشنهاد بهبود معانی