امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Innumerable

    ɪˈnuːmərəbl ɪˈnjuːmrəbl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more innumerable

    • صفت عالی:

      most innumerable

    معنی

    adjective C2
    بی‌شمار، غیرقابل شمارش، بی‌حد‌و‌حصر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد innumerable

    1. adjective many, infinite
      Synonyms: alive with, beyond number, countless, frequent, incalculable, multitudinous, myriad, numberless, numerous, uncountable, unnumbered, untold
      Antonyms: computable, countable, definite, finite, known, numbered, numerable

    لغات هم‌خانواده innumerable

    ارجاع به لغت innumerable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «innumerable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/innumerable

    لغات نزدیک innumerable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی