امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Insincere

ˌɪnsɪnˈsɪr ˌɪnsɪnˈsɪə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
دو رو، ریاکار، غیرصمیمی، بی‌صداقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- an insincere woman whose words should never be trusted
- زن دورویی که هرگز نباید به حرف‌هایش اعتماد کرد
- insincere words
- سخنان غیرصمیمانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد insincere

  1. adjective dishonest, pretended
    Synonyms: ambidextrous, backhanded, deceitful, deceptive, devious, disingenuous, dissembling, dissimulating, double, double-dealing, duplicitous, evasive, faithless, fake, false, hollow, hypocritical, lying, mendacious, perfidious, phony, pretentious, put-on, shifty, slick, sly, snide, two-faced, unfaithful, untrue, untruthful
    Antonyms: forthright, frank, honest, open, sincere

ارجاع به لغت insincere

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insincere» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insincere

لغات نزدیک insincere

پیشنهاد بهبود معانی