ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Insistency

American: ɪnˈsɪstənsɪ British: ɪnˈsɪstənsɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    ( insistence ) اصرار، پافشاری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد insistency

  1. noun The state or quality of being insistent
    Synonyms: insistence, perseverance, imperativeness, persistence, persistency, press, pressure
  2. noun Urgent solicitation
    Synonyms: insistence, pressing, instance

ارجاع به لغت insistency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insistency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insistency

لغات نزدیک insistency

پیشنهاد بهبود معانی