امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Insistent

ɪnˈsɪstnt ɪnˈsɪstnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مصر، پافشار، پاپی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- insistent demands
- درخواست‌های مصرانه
- the insistent rhythm and rhyme of this poem
- وزن و قافیه‌ی جالب‌توجه این شعر
- the insistent pounding of waves
- کوبش‌های پی‌در‌پی امواج
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد insistent

  1. adjective demanding
    Synonyms: assertive, burning, clamant, clamorous, continuous, crying, dire, dogged, emphatic, exigent, forceful, imperative, imperious, importunate, incessant, obstinate, peremptory, perseverant, persevering, persistent, pressing, reiterative, resolute, resounding, unrelenting, urgent
    Antonyms: disinterested, indifferent, lenient, tolerant

لغات هم‌خانواده insistent

ارجاع به لغت insistent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insistent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insistent

لغات نزدیک insistent

پیشنهاد بهبود معانی