امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inspissate

ɪnˈspɪseɪt ɪnˈspɪseɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
کلفت کردن، سفت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inspissate

  1. verb To make thick or thicker, especially through evaporation or condensation
    Synonyms: thicken, condense
  2. verb Make viscous or dense
    Synonyms: thicken
    Antonyms: thin

ارجاع به لغت inspissate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inspissate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inspissate

لغات نزدیک inspissate

پیشنهاد بهبود معانی