امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Insulting

    ɪnˈsʌltɪŋ ɪnˈsʌltɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      insulted

    • شکل سوم:

      insulted

    • سوم‌شخص مفرد:

      insults

    • صفت تفضیلی:

      more insulting

    • صفت عالی:

      most insulting

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    توهین‌آمیز، اهانت‌آمیز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - You can't offer such a low salary to someone who is so highly skilled - it's insulting.
    - شما نمی‌توانید چنین حقوق کمی را به کسی که بسیار بااستعداد است بدهید؛ این توهین‌آمیز است.
    - Sexist language is insulting to women
    - زبان جنسیت‌زده برای زنان اهانت‌آمیز است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد insulting

    1. adjective abusive
      Synonyms: biting, degrading, derogatory, discourteous, disparaging, disrespectful, hurtful, insolent, offensive, repulsive, ridiculing, rude, slighting, uncivil

    ارجاع به لغت insulting

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «insulting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insulting

    لغات نزدیک insulting

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند