ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)
استفاده کن

    Insupportable

    ˌɪnsəˈpɔːrt̬əbl ˌɪnsəˈpɔːtəbl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    • adjective
      تحمل‌ناپذیر، سخت، دشوار، غیرقابل‌مقاومت
      • - insupportable pain
      • - درد تحمل‌ناپذیر
      • - a insupportable burden
      • - بار توان‌فرسا
      • - insupportable charges
      • - اتهامات بی‌اساس
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد insupportable

    1. adjective So unpleasant or painful as not to be endured or tolerated
      Synonyms: intolerable, insufferable, unendurable, impossible, dreadful, unbearable, indefensible, unsupportable, unsufferable, unjustifiable, unwarrantable, unwarranted

    ارجاع به لغت insupportable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «insupportable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insupportable

    لغات نزدیک insupportable

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری