امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Interlocutor

ˌɪntərˈlɑːkjətər ˌɪntəˈlɒkjətə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    interlocutors
ذخیره در لغات برگزیده

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun formal
مخاطب، طرف صحبت، طرف گفت‌وگو، گفت‌وگوکننده، جواب‌دهنده، هم‌صحبت، هم‌سخن، هم‌کلام، کلیم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- In this debate, each of the interlocutors brought unique perspectives.
- در این بحث، هر یک از گفت‌وگوکنندکان دیدگاه‌های منحصربه‌فردی را ارائه دادند.
- She found her interlocutor to be quite knowledgeable.
- او متوجه شد که طرف گفت‌وگویش بسیار دانا است.
- Finding common ground with interlocutors can lead to productive conversations.
- یافتن زمینه‌ی مشترک با طرفین صحبت می‌تواند به مکالمات سازنده‌ای منجر شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد interlocutor

  1. noun a person who takes part in a conversation or dialogue
    Synonyms:
    conversationalist dialogist interviewer questioner speaker talker interrogator

ارجاع به لغت interlocutor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interlocutor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/interlocutor

لغات نزدیک interlocutor

پیشنهاد بهبود معانی