ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Interpolation

ɪnˌtɜːrpəˈleɪʃn̩ ɪnˌtɜːpəˈleɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun
    الحاق، درج
  • noun
    (ریاضی) درون‌یابی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد interpolation

  1. noun The action of interjecting or interposing an action or remark that interrupts
    Synonyms: interjection, insertion, insert, incorporation, interposition, interpellation

ارجاع به لغت interpolation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interpolation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/interpolation

لغات نزدیک interpolation

پیشنهاد بهبود معانی